الیساالیسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

الیزابت

من دخترم را دوست میدارم

من وقتی دخترم را در آغوش می گیرم و گرمای وجودم وجودش را و گرمای وجودش وجودم را پر می کند دوست دارم. من نگاه شیطنت آمیزش همراه با خنده با دهان بی دندانش را دوست دارم. من بازی و خنداندن دخترم را دوست دارم. من انگشتهای کوچولوش رو که به سمت دهانش می برد می مکد و گاهی من می خورمشان را دوست دارم. من نگاه به صورت زیبا و معصومش وقتی در حال شیر خوردن خوابش می برد را دوست دارم، وقتی چنان عمیق خوابیده که جرات ندارم تکان بخورم و تمام دست و پایم بی حس می شود ولی همچنان میخکوبم را دوست دارم. من دست و پا  زدن های مکرر دخترم  و تقلایش برای حرکت را دوست دارم . من جیغ زدنهایش و ذوق کردنها ...
29 شهريور 1393

دومین ماهگرد تولد - واکسن دو ماهگی

کنار آشیان تو آشیانه می کنم فضای آشیانه را پر از ترانه می کنم کسی سوال می کند بخاطر چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم الیسا  كوچولو 25 شهریور ماه 1393 دو ماهه شدی .من و بابايي حسابي خوشحاليم،دختر كوچولوي ملوسمان حالا ديگر دو ماهه شده و هر روز شیرین تر از روز قبل. عزیزم امروز  ما کلی برات برنامه داشتیم که بترتیب الویت اونها رو انجام دادیم.امروز بابا سعید برای اینکه میخواستیم شما رو ببریم واکسن 2 ماهگیتو بزنیم اداره نرفت .  ساعت  8 صبح از خواب بیدار شدی و بعد از شیر خوردن پمپرزتم عوض کردمو تو تمام این لحظات همش میخندیدی منم قربون صدقت میرفتمو از طرفی تو دلم ناراحت بودم میگفتم آخه ...
28 شهريور 1393

اولین سفر- مشهد

الیسای عزیزم  از همون روزای اول تولدت تصمیم گرفته بودیم که اولین مسافرتت به شهر مقدس مشهد برای پابوسی آقا امام  رضا (ع) باشه  که این خواسته ما زود محقق شد و  امام رضا توی ایام میلاد خودش  زمانی که شما هنوز  2 ماهت نشده بود  ما را بحضور طلبیدند. البته اینم بگم که مراسم عقد دایی امیر و زن دایی سودابه هم که قرار بود تو این روزا تو شهر مشهد برگزار بشه مزید بر علت شده و برای ما جای کلی خوش حالی داشت. خلاصه که این سفر ما با مسافرتهای دیگه کلی فرق داشت چرا که این اولین باری بود که ما 3 نفری مسافرت می رفتیم، اولین باری بود که شما به حرم امام رضا مشرف می شدید.خوب حالا از اینجا شروع می کنم که بابا بزرگ اسما...
22 شهريور 1393

نقاشی از تو

از تو یک نقاشی میکشم     تو را با آن لبخند زیبایت                با آن چشمهای معصوم   و      پر از آرامشت تجسم میکنم   لبخند تو ماندگارتر و زیباتر از مونالیزاست     به دنیا کاری ندارم اما   ماندگارترین اثر در وجود من   تویی تو   الیسای عزیزم  الان یه چند روزی میشه که برای تقویت عضلات گردن و کمر  تو رو  واسه چند دقیقه روی شکم  میخوابونم خودتم خیلی دوست داری این کارو. امروز برای اولین بار تونستی به کمک دستهات  خودتو کمی از روی ز...
9 شهريور 1393

روز دختر

  بانویم معصومه (س) به یمن میلادت، ذره ذره نور می‏شویم و قطره قطره حضور و دل را به سرای کرامتت دخیل می‏بندیم تا در روز مقدس تولد تو با دست‏های پاکت تطهیر شویم این روز را به همسر نازنینم و دختر عزیز تر از جانم الیسا تبریک عرض مینمایم. راستی الیسا جون امروز دایی امیر و زن دایی سودابه به مناسبت این روز خجسته، یه کیک و کادو خیلی قشنگ برات آوردند.         ...
5 شهريور 1393

40 روزگی عزیزم

  عزیزم خیلی مسرور و شادمانم که چهل روز ابتدایی زندگیت به خوبی سپری شد و تا امروز بجز کمی نفخ و   دل درد مشکل خاصی نداشتی.چهل شبانه روز با تو بودن برایم یه دنیا زیبایی به همراه داشت.گذشت ولی تمام ثانیه ثانیه اش برام خاطره شد. لحظه لحظه اش برام دوست داشتنی و عزیزه   ،در این روزها   زل زدن   به تو رو با هیچ چیزی عوض نمی کردم تماشای دستها و انگشتهای   کوچولوت که میتونی هزاران فرم درشون بیاری و نظر من و بقیه رو به خودت جلب کنی  . عطر تنت که   بقول بابا سعید بوی خدا میده تمام خونه رو پر کرده . هر وقت بابایی بغلت میکنه میبینم همینجوری داره   تو رو استشمام میکنه ....
4 شهريور 1393

پروردگار مهربانم

بارالها!   قدرتي به من ببخش   تا پس از تو ،  قوت قلب كودكم باشم   دستانم را چون چتري سايبانش سازم   تا در سايه آن رشد كند   زمزمه صدايم، نواي آرامش او باشد   و گره نگاهم، با چشمان زيبايش   غصه را از دل كوچكش بربايد   نوازش هايم، موجي از اميد در او بيافريند   و بوسه هايم، بارقه شوق را بر چشمانش بنشاند   لالايي شبانه ام، آرزوهاي شيرين را به خوابش بياورد   و رويايي دل انگيز را براي او رقم بزند   پروردگار مهربانم!   هرگز كودكم را در تنهايي و...
1 شهريور 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به الیزابت می باشد